پس لرزه های تنبیه دردسر ساز....
سلام ووروجکم
دیشب وقتیکه من در حال نماز خوندن بودم مکالمه ای بین شما و بابایی رد و بدل شد که باعث شد خندم بگیره و نمازم باطل بشه
زهرا: بابایی میگمااااا من شیطونی کردم منو بذار اون بالا
بابایی: نه بابا جون اونجا خطر داره
زهرا: من شیطونی کردم خوب...
بابایی : از این به بعد هر کس دختر خوبی بود میذازمش اونجا
زهرا: قول میدم دیگه شیطونی نکنم منو بذار بالا
بابایی:اصلا دیگه هیچ کس حق نداره بره اون بالا
بله اینجا بود که من از خنده روده بر شده بودم و نمازم باطل شد و به کمک بابایی اومدم و با هزار کلک پشیمونت کردیم
(این عکس رو در حال تاب بازی توی حیاط ازت گرفتم)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی