زهرازهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

فرشته کوچولوی خدا

مسافرت های خانم گل

امروز جمعه ١١ شهریوره میخوام خلاصه ای از سفرایی که تا حالا با هم رفتیم رو برات بگم اولین سفرمون به مشهد بود که تو پست قبلی گفیم برات واااای که تو هواپیما چقدر اذیت کردی اما تو مشهد دختر خوبی بودی  چون تازه یاد گرفته بودی سینه خیز بری میبردمت تو رواق امام خمینی که فضای کافی داشته باشی تو هم کلی ذوق میکردی و شروع به حرکت میکردی.  اولین سیزده به در همون جا بودیم و به اصرار بابابزرگ رفتیم کوه سنگی که خیلیم سرد بود. سفر بعدی رفتیم تهران برای کنکور ارشد بابائی که اونجا تب کردی و خیلی بهمون بد گذشت تیرماه بود که رفتیم شمال. اونجا خیلی خوب بودی کلی از دیدن دریا ذوق زده شدی دلت می خواست رو ماسه ها چاردست و پا بری. ی...
14 شهريور 1390

روز تولد

به نام خدای مهربونی که تو رو به ما هدیه داد سلام . امروز دقیقا یه ساله که میگذره ، یه سال از روزی که به دنیا اومدی . تو 9 شهریور 89 (20 رمضان) صبح ساعت 10 به دنیای اومدی . به دنیای ما آدم  بزرگایی که کلی از بودن و دیدنت ذوق کردیم . خیلی قبلتر از اینکه باشی و ما بفهمیم که هستی اسمت سبحان بود . اما بعد از اینکه فهمیدیم دختری ، اسمات هی عوض میشد یه وقتی میشدی ستایش یه وقتی ثنا یا حتی سنا! یه وقتی هم سبوحا که به اسم داداش سبحانتم بخوره . البته بماند که تو اولین فرشته ای بودی که خدا به خونواده ی ما داده بود . این ناشی از آینده نگری ما بود!!!! طوری شد که حتی تا چند روز بعد از تولدت هم  اسم نداشتی . زردی که گرفتی باباییت نذر کرد...
14 شهريور 1390

جشن تولد!!

سلام نازنینم با شرمندگی میخوام بگم که جشن تولدت با ١٠ روز تآخیر برگزار میشه!! ناراحت نشو خانم گل الان دلیلشو برات توضیح میدم تولد شما امسال مصادف میشد با عید فطر که همون روز مامان احترام اینا میخواستن برن مشهد این بود که انداختیم هفتم شهریور ولی بعد مامان لیلا اینا کاری براشون پیش اومد و کنسل شد  و افتاد چهاردهم یعنی وقتیکه مامان احترام اینا از مشهد برگشتن ولی امروز مامان احترام زنگ زد و گفت بابابزرگ باید بره اهواز مآموریت فعلا قرار شد جمعه ١٨ شهریور تولد بگیریم امیدوارم دیگه مشکلی پیش نیاد و یه جشن تولد باشکوه برا دوردونم بگیرم ...
13 شهريور 1390