زهرازهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

فرشته کوچولوی خدا

شیطنتهای بی امان!!

1391/9/21 12:20
نویسنده : مامان فهیمه
323 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ووروجک مامان

این روزا خیلی بلا شدی و اگه بخوام همه شیرین کاریهاتو تو وبلاگت بنویسم باید تمام مدت بشینم و برات بنویسممتفکر

چند شب پیش که ساعت 12 از مهمونی اومدیم و خواستم لباستو عوض کنم طبق معمول پروژه شروع شد....اینو دوس ندارم..اون قشنگ نیس....این رنگی نمیخوام....بعد از کند و کاو سر کشوی لباسات تازه چشمت خورد به کمد عروسکات و گفتی:"مامان صندلی بذار میخوام عروسکامو ببینم"آخ اتاق سرد بود و هرچی میگفتم بیا بیرون فایده ای نداشت، بعد از برسی اونا رفتی سراغ اون یکی کمدت .."مامان صندلی بذار اینجا میخوام ببینم کدوم لباسام قشنگتره"تعجب بابایی گفت بهتره لباساشو بیاریم بیرون ولی راضی نمیشدی تا اینکه رگال(همون چوبی که لبایا تو کمد بهش آویزونه) رو آوردیم بیرون و بین دو تا مبل گذاشتیم و شما راضی شدیخمیازه تک تک لباسارو برمیداشتی اول نایلونشو میکندی بعد چوبشو درمیآوردی میذاشتی زیر میز و لباسارو میذاشتی روی مبلاوه منم مشغول عکس و فیلم گرفتن ازت بودم بابایی هم ذوق کرده بود که کسی بهش غرنمی زنه بگه پاشو بخوابیم و با خیال راحت داشت درساشو میخوندهورا وقتی همه لباسارو روی میز چیدی برگشتی بهم میگی خانم چی میخوایکلافهبله اینجا بود که خانم طلا تازه میخواست مغازه بازی کنه و دقیقا تا ساعت 2 مشغول بازی و شیطنت بودی و ساعت 2 درحالیکه خونه مثل بازار شام بود خوابیدیم....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

nafiseh
24 آذر 91 0:08
azizam mashala dige khanom shode