زهرازهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

فرشته کوچولوی خدا

موز میخوااااااام!

1391/6/8 16:38
نویسنده : مامان فهیمه
337 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازگلکم

مشهد که بودیم غروب ٥شنبه که شما یه کم حالت بهتر شده بود رفتیم حرم تو صحن جامع رضوی مراسم جزءخوانی بود با کلی ذوق یه قرآن برداشتم و با مامان احترام و عمه نشستیم تو صف تا قرآن بخونیم و بعدشم همونجا نماز بخونیمخیال باطل.......هه هه زهی خیال باطل......هنوز ننشسته بودیم که زهرای بلا هی گفت مامان پاشو ..مامان بلیم...(وقتی حالت تهوع داشتی نمیتونستی تو شلوغی بمونی منم فکر کردم حالت بده) گفتم چشم عزیزم و بغلت کردم و کفشامونو برداشتم و رفتیم....خانم طلا دستور فرمودن بریم آبو بازی بردمت تو صحن گوهرشاد و کلی آبو بازی کردی یه دفعه نمیدونم کجا و دست کی موز دیدی( آخه ملت روزه بودن!چشم) گفتی موز میخوااااام هر چی گفتم باشه بعدا برات میخرم هیچ فایده ای نداشت دیگه آبو بازی هم نمیکردی اومده بودی بغلم و فقط موز میخواستیکلافهبرگشتیم تو صحن رضوی پیش مامان اینا تا شاید یادت بره (ولی کماکان تکرار میکردی موز میخواااام) اومدیم تو صف نشستیم برای نماز آخه یه ربع مونده بود تا نماز مغرب و عشا ولی هنوز ننشسته دوباره ندا بلند شد که موز میخواااامآخ همه برگشته بودن و چپ چپ نگاه میکردن یکی شکلات بهت میداد اون یکی تو کیفش دنبال هله هوله میگشت از این ورم ما با ایما و اشاره میگفتیم بچمون مریضه نمیتونه هله هوله و شکلات بخورهابرو دیدم اینجوری نه میذاری خودم نماز بخونم نه بقیه تصمیم گرفتم هر جوری هست برات موز پیدا کنم بغلت کردم و بدو بدو رفتم و از یکی از آقایون خادم پرسیدم نزدیکترین میوه فروشی کجاست؟ گفتن از باب الجواد که بری بیرون پیداست ....بالاخره موز خریدیم خوشحال و شادان اومدیم و به نماز رسیدیمبغل

میدونی چقدر از اون موز رو خوردی؟؟ دو یا حد اکثر سه تا گازعصبانی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

عمه ی بابا
6 شهریور 91 17:04
ناخودآگاه تمام موارد "موز میخوااام" ها رو با زبان شیرین زهرای نازنین خوندم. خدا حفظش کنه و تا باشه از این موز خریدنها باشه پیشاپیش تولدش هم مبارک
دایی محمد
10 شهریور 91 21:08
سلام دایی جون خدا را شکر که سالمی الهی قربونش برم که الان مشهدی شده