زهرازهرا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

فرشته کوچولوی خدا

زهرا و غم فراق....

1390/8/4 13:50
نویسنده : مامان فهیمه
323 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مونس تنهایی ام

دو سال پیش همین روزا بود که بابایی با مامان احترام و بابا بزرگ رفتن حج و برای اینکه من دق نکنم بابایی ثبت نام کرد برام تا چند روز بعد از رفتنشون با مامان لیلا و بابابزرگ برم کربلا روزای سخت و در عین حال پرخاطره ای بود.

امسال دوباره بابایی میخواست بره حج منم راضی شدم ولی وقتی یاد روزای سخت دو سال پیش می افتادم نگران و مضطرب میشدم بدتر از همه اینکه اون روز خودم تنها بودم ولی امسال شما هم بودی و .... تا اینکه خدا رو شکر یکی از استادا که بابا دو تا درس سه واحدی باهاش داشت اجازه نداد بابا بره و بابایی مجبور شد انصراف بده.

این روزا روزای سختیه برای هر سه ما، جمعه مامان لیلا اینا رفتن کربلا از یه طرف ناراحتیم برای دوریشون از طرف دیگه دلتنگ کربلا شدم و تمام لحظات خودمو کنارشون حس میکنم. خدایا بهشون توفیق بده با زیارت مقبول برگردن

مامان احترام و بابابزرگ هم دیشب ساعت ٢ رفتن خیلی دلم میخواست برم بدرقه شون شما خواب بودی داشتم آماده میشدم بریم که مامان اومدن و گفتن هوا خیلی سرده نمیخواد شما بیاین تا صدای مامان رو شنیدی چشمای قشنگتو باز کردی و دیدی مامان چادر مشکی سرشونه خواستی بری بغلشون اما چون وقت نبود زود خداحافظی کردیم و مامان رفتن الهی بمیرم اینقدر گریه کردی تا اینکه به زحمت بعد نیم ساعت خوابوندمت ولی تا صبح ناله میکردی عزیزم ناراحت نباش مامان احترام رفتن یه جای خیلی قشنگ و یهمون قول دادن کلی برامون دعا کنن ایشالا ٢٨ روز دیگه سالم و سرحال برمیگردن پیشمون هرچند هنوز یه روز نگذشته هممون دلتنگشونیم. بابایی هم که خوب عذرش موجهه و حال و روزش بدتر از ماست ایشالا قسمت بشه هممون با هم بریم حج

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

عمه ی بابا
4 آبان 90 8:02
جای عزیزانتون و عزیزانمون پیشتون سبز و خرم. این اولین بار نیست که مامان احترام بچه ها رو برای رفتن سفر طولانی تنها می گذاره. اما اولین باره که نوه گلش رو ترک می کنه. همیشه اینکه بدونم دوری از بچه ها سخت تر بوده یا نوه گلی مثل زهرای عزیز و دوست داشتنی برام سواله؟ اما هر چی که هست اونا به یه جای خیلی زیبا و با شکوه و خاص رفتند. جایی که فقط باید تجربه کرد و اصلا قابل وصف نیست. برای مسافران عزیزمون به هر دو مکان مقدس آرزوی سلامتی و بهره برداری واقعی و برای منتظران آرزوی صبر و شکیبایی داریم. برای زهرای گلم هم که تا یک ماه سهمیه هر روز بعد از مدرسه با مامان احترام رفتن دد را نخواهد داشت آروزی سلامتی و شادی می کنم. به امید دیدار
مامان محیا
13 آبان 90 11:30
سلام به زهرا خانم و مامانش.حاجی بشین الهی!


سلام ممنون عزیزم محیا جونو از طرف من ببوس
زن عمو فهیمه
20 آبان 90 14:13
سلام زری جون,دلمون واس حاجیامون تنگ شده.جو خونه یه جوریه,یه وقتایی غیر قابل تحمله بدون مامان و بابا.ایشالله زودی به سلامتی بر می گردند.