سال جدید و خونه جدید
سلام دخمل نانازم
چند ماهی بود که آپارتمانمونو تحویل داده بودن ولی دلمون نمیومد از پیش مامان احترام اینا بریم تا اینکه خونه جدید مامان احترام و عمو اینا هم آماده شد و از پیشمون رفتن و ... دیگه مموندن ما هم فایده نداشت و بالاخره یه روز باید از هم جدا میشدیم و روز 5شنبه 23 اسفند اسباب کشی کردیم و از خونمون با همه خاطرات خوبش خداحافظی کردیم و رفتیم خونه جدید....
فکر میکردم خیلی برامون سخت باشه چون به مامان احترام خیلی وابسته شده بودیم آخه به جرأت میتونم بگم مامان احترام بهترین مادرشوهر دنیاس و هرکسی جای من بود دور شدن از چنین مادر ماهی براش خیلی سخت بود ولی تونستیم با این شرایط کنار بیایم و البته یه حسن بزرگ هم داره اونم اینکه کنترل شما خیلی راحت تر شده و خیلی بهتر به حرفم گوش میدی
متأسفانه اینترنت خونمون هنوز وصل نشده ولی قول میدم هر دفعه که میریم خونه مامان لیلا یا مامان احترام از فرصت استفاده کنم و وبلاگتو آپ کنم
خاطرات زیادی تو این یک ماه داشتیم و فرصت نمیشه همه را تو این پست بگم ولی قول میدم به مرور تو پستای بعدی برات بگم