یلدا 91
سلام نازنینم شب یلدای امسال مامان احترام و بابابزرگ (البته شما به بابابزرگات میگی حاجی!) مسافرت بودن و نصمیم گرفتیم بریم خونه مامان لیلا ولی وقتی میریم خونشون ازبس شما و امیرعلی شیطونی میکنین همه رو کلافه میکنین این بود که من پیشنهاد دادم بریم رستوران شب نشین که نزدیک آتیشگاهه و همه موافقت کردن و قرار شد بساط شب چله یعنی میوه و آجیل و چای و البته دیوان حضرت حافظ رو ببریم و شاممونو هم اونجا بخوریم (البته اگه میشد شاممون رو هم میبردیم بالاخره اصفهانی هستیم دیگه ) تا رسیدیم دیدیم یه صف طولانی از آقایون زن ذلیل ایستادن و هوا هم خیلی سرد بود پرسیدیم گفتن باید حداقل یک ساعت منتظر باشین تا آلاچیق خالی بشه و فقط هم میتونید یک ساعت داخل آلا...
نویسنده :
مامان فهیمه
18:58